- نویسنده : مدیر
- بازدید : 1119 مشاهده
- دسته بندی : داستان مجله , داستانک ,
73. داستان زمانبندی دقیق تر از تایم دکتر حسابی!
سال ۷۴ بر اثر تفکر زیاد روی این موضوع که “بالاخره اگر قران با این تعاریفی که از آن می شود حقیقت است، چرا وقت برایش نگذارم؟” هوش هیجانی خود را روی این موضوع بر انگیخته کردم و اراده ای وصف ناپذیر بروی این موضوع گذاشتم که باید چنان روی کلام وحی مسلط شدم که تمام شئون زندگی را پوشش دهم.با عزمی راسخ کاری بزرگ شروع کردم: ساعتی یکبار به مصحف شریف بنگرم و در آن تفکر کنم ولی هر دفعه فقط ۵ تا ۱۰ دقیقه به اندازه خواندن یک صفحه و تامل در آن. سه سال بطور مداوم با این روش قران را خواندم و به تسلطی عجیب بر کلام وحی دست یافتم بگونه ایی که حس می کردم قران با من سخن می گوید و دیگر دل کندن از آن سخت شده است. از اثرات معنوی این سیر مطالعاتی که بگذرم، تمام زندگیم منظم شده بود، چون سر ساعت باید بر می گشتم سراغ قران.تمام کارهایم با این برنامه ریزی هماهنگ شده بود، همچنین نتایج سالهای تحصیلم مربوط به همین دوران بود