دوشنبه 31 اردیبهشت 1403

عضویت ورود تالار آرشیو نقشه سایت خانه بذر تبلیغات آگهی تماس با ما

خوش آمدید

به جادوی کلمات ؛ سایت سرگرمی تفریحی خوش آمدید

از خانه بذر | بانک بذرهای کمیاب دیدن فرمائید

(کل 0 توسط 0 نفر)
51. داستان آموزنده صد دلاری



یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت.

 

سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.


این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.

 

و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.

مطالب مرتبط

نظرات ارسال شده

کد امنیتی رفرش

چطوری جون دل :)

هر موضوعی که میخواهید رو در این قسمت بنویس مانند : پروفایل , آشپزی و...

تمام حقوق مطالب سایت برای مجله جادوی کلمات محفوظ میباشد