درگذشت شاعر بزرگ - استاد مشفق کاشانی
درگذشت استاد مشفق فراهانی را به خانواده محترم شان و جامعه هنری کشور تسلیت عرض می کنیم.
روحش در برابر مهربان خداوند بزرگ شاد باشد
درگذشت استاد مشفق فراهانی را به خانواده محترم شان و جامعه هنری کشور تسلیت عرض می کنیم.
روحش در برابر مهربان خداوند بزرگ شاد باشد
فصل زندگی ....!!
در كتاب چار فصل زندگی
صفحه ها پشت سرِ هم می روند
هر یک از این صفحه ها، یک لحظه اند
لحظه ها با شادی و غم می روند...
گریه، دل را آبیاری می كند
خنده، یعنی این كه دل ها زنده است...
زندگی، تركیب شادی با غم است
دوست می دارم من این پیوند را
گر چه می گویند: شادی بهتر است
دوست دارم گریه با لبخند را
هر روز یکجور دوستت دارم.
یک روز مثل ِ اولین روزی که برف میآید دوستت دارم.
یک روز مثل ِ پیدا کردن پول توی جیب لباس کهنه دوستت دارم.
یک روز مثل پاستیل خرسی دوستت دارم.
یک روز مثل ِ لحظهی اجازهی برف بازی دادنِ پدر و مادر دوستت دارم.
یک روز مثل ِ دراز کشیدن زیرِ کولر آبی - هندوانه بدست - آن هم در بعد از ظهرِ تعطیل ِ تابستان دوستت دارم.
یک روز مثل ِ زیرِ کرسی نشستن دوستت دارم.
یک روز مثل ِ کوچههای تهران پس از سال تحویل دوستت دارم.
یک روز مثل خوردن بستنی زیر باران دوستت دارم.
یک روز مثل ِ قطاری کنار هم دراز کشیدنِ دوستان در سفر دوستت دارم.
یک روز مثل ِ قدم زدن در حیاطِ خیسِ بهاریِ باغی در شمال - همراه با عطرِ بهار نارنج دوستت دارم.
یک روز مثل ِ عیدیِ نویِ عمو بزرگه دوستت دارم.
یک روز مثل ِ روزی که مشق نداشتیم دوستت دارم.
یک روز مثل ِ لحظهی خانه آمدنِ پدر از سرِ کار در روزهای کودکی دوستت دارم.
یک روز مثل ِ داخل ِ زنبیل ِ مادربزرگ دوستت دارم.
یک روز مثل ِ بارانهای تن خیس نکن ِ ماشین کثیف کن دوستت دارم.
یک روز مثل ِ مِهِ جاده چالوس دوستت دارم.
یک روز مثل اولین نوشته من به تو دوستت دارم.
یک روز هم مثل ِ خودت دوستت دارم.
منبع:http://eshgh20.rozblog.com بازنشر : http://jadoykalamat.ir
زندگی پنجره ای باز به دنیای وجود...
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پُر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره با شوق سلامی بکنیم...
"سهراب سپهری"
کاش می شد دشنام، جای خود را به سلامی می داد
گل لبخند به مهمانی لب می بردیم،
بذر امید به دشت دل هم.
کسی از جنس محبت، غزلی را می خواند
و به یلدای زمستانی و تنهایی هم،
یک بغل عاطفه ی گرم به مهمانی دل می بردیم...
"کیوان شاهبداغی"
شب یلدا کـــه رفتم ســــوی خـانه گرفتـــــــم پرتقـــــــــــــال و هندوانه
خیـــــار و سیب و شیرینی و آجیل دوتـــــا جعبه انــــــــــــــار دانه دانه
گـــــــز و خربوزه و پشمک که دارم ز هــــــــر یک خاطراتی جــــــاودانه
شب یلدا بــــــــوَد یا شـــــــام یغما و یــــــــــــــا هنگــــــــام اجرای ترانه
به گوشم می رسد از دور و نزدیک نوای دلکـــــــــش چنگ و چغــــــانه
پس از صرف طعام و چــــای و میوه تقاضــــــــا کردم از عمّـــــــه سمانه
که از عهــــــد کهـــــــــن با ما بگوید هم از رسم و رســــــــــوم آن زمانه
چه خوش میگفت و ما خوش میشنیدیم پس از ایشان مرا گـــــــل کرد چانه
نمی دانم چـــــــرا یک دفعـــــه نامِ- “جنیفر لوپز” آمــــــــــــــــد در میانه
عیالم گفت:خواهــــــــــان منی تو و یا خواهــــــــان آن مست چمانه؟
به او با شور و شوق و خنده گفتم عزیزم با اجــــــــازه، هــــــــــر دُوانه!!
نمی دانی چه بلوایی به پـــــا شد از آن گفتــــــــــــــــار پاک و صادقانه
به خود گفتم که”بانی” این تو بودی که دست همســـــــرت دادی بهانه
خلاصه آنچنــــــــــــــان آشوب گردید کـــــــــه از ترسم برون رفتم ز خانه
ز پشت در زدم فریـــــــــــاد و گفتم: “مدونا” هم کنارش، هر سه وانه!!
و آن شب در به روی مــن نشد باز شدم چـــــــــون مرغ دور از آشیانه
شب جمعــــــــــــه برای او نوشتم ندامت نامـــــــــــــه، امّـــا محرمانه
نمی دانم پس از آن نامــــــه دیگر عیالم کینه بــــــــــــا من داره یا نِه
ولی بگذار- بــــــــــــــا صد بار تکرار- بگویم آخرین حرفــــــــــــــم همانه!!
"حسن شعبانی"
♥یلداتون مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♥
میر احمد سید فخری نژاد، مشهور به شیون فومنی، از شاعران محبوب و مشهور شمال ایران است . او در سال ۱۳۲۵ هجری خورشیدی در شهرستان فومن دیده به جهان گشود. او تحصیلات ابتدایی و سه ساله خود را در رشت سپری کرد و بعد از آن به کرمانشاه کوچ کرد و سه ساله دوم دبیرستان را تا اخذ دیپلم طبیعی (۱۳۴۵) در آنجا گذراند. شیون در سال ۱۳۴۶ وارد سپاه دانش در طارم زنجان شد و یک سال بعد به استخدام اداره آموزش و پرورش استان مازندران درآمد.
+ در ادامه با ما باشید »»»
گزارش مراسم تشییع پیکر سیمین بهبهانی
+ در ادامه با ما باشید »»»
حلقه بر در نتوانم زدن از بيم رقيبان
اين توانم که بيايم سر کويت به گدايى
همه شب برآستانت شده کارمن گدايى
به خدا که اين گدايى,ندهم به پادشاهى
همه شب نهاده ام سر چو سگان برآستانت
که رقيب ز درنيايد به بهانه گدايى
عشق و درويشى وانگشت نمايى و ملامت
همه سهل است,تحمل نکنم بارجدايى
زمستان عنوان مشهورترین شعر مهدی اخوان ثالث (م. امید) است. او این شعر را در جریان کودتای ۲۸ مرداد سرود. شعر دارای دو لایه است: در لایه اول، راوی مشغول توصیف سرمای سوزان آخرین فصل سال است، اما در لایه زیرین راوی یخبندان فضای سیاسی کشور را به تصویر می کشد.شاعر در به تصویر کشیدن فضای سیاسی بسیار متبحرانه عمل کرده و شباهت خفگان سیاسی با زمستان را خوب توصیف نموده است.
زمستان
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
در ادامه با ما همراه شوید »»»
هر موضوعی که میخواهید رو در این قسمت بنویس مانند : پروفایل , آشپزی و...